یک.
جادوی ماه
جاودانه می تابد.
گرگها و دل من
زیر باران
همیشه زوزه می کشند و
همیشه بی ثمر...
دو.
در کناره ی شب سکوت جاری بود.
صدای باز و بسته شدن در ،
هوای آغشته به بوی مریم را لحظه ا ی آشفت.
دیوار های به جای خالی تو دست کشیدند
و بهت من شکست.
دیگر نمی دیدم...