گل کو ...

گل کو می آید می دانم/با همه خیرگی باد که می اندازد پنجه در دامانش رو ی باریکه ی راه ویران...

گل کو ...

گل کو می آید می دانم/با همه خیرگی باد که می اندازد پنجه در دامانش رو ی باریکه ی راه ویران...

شروع دوباره

بیا در را ببند  

چیزی نگو 

نیازی به همهمه ی باد و بورانم نیست. 

نه واژه های عاشقانه و نه کو چه های خیال 

تنها این بیداری غریب 

این تک تک باران روی سقف خاموشی ذهن 

 به گریه می اندازدم